معماری بومی التیام بخش دردهای ماست، باید باشد….
اگر به معماری و دکوراسیون داخلی علاقه مندید، احتمالا در خصوص سبک های معماری مختلف از مدرن و کلاسیک گرفته تا روستیک و بوهو و نئو کلاسیک، چیزهایی شنیده اید. اما در خصوص معماری بومی چطور؟
اگر شما معمار هستید لازم است که این مقاله را به دقت مطالعه کنید، اما اگر معمار هم نیستید، هم تماشای ویدئو و هم اطلاع از جزییات معماری بومی حالتان را خوب می کند و ایده های جدیدی برای طراحی دکوراسیون و ساختمان تان به شما می دهد.
به جای اینکه شما معماری را تزیین کنید،
این معماریست که حالتان را خوب می کند…
می دانید که اگر قرار باشد به همه عملکردها و نیازمندی های انسانی در معماری پاسخ داد، شاید هیچ ساخت و سازی به اندازه معماری بومی پاسخگو نخواهد بود؟ به عبارت دیگر معماری بومی بر پایه رسیدن به همه خواسته ها و تامین نیازمندی های انسان از زندگی در یک محیط و ساختمان است.
این سبک معماری بسته به هر فضا، هر موقعیت و فرهنگ و حتی هر خانواده و ساختار زندگی می تواند متفاوت باشد و دیگر خبری از اصول و قوانین نوشته شده مشخص همانند آن چیزهایی که در سبک کلاسیک یا مدرن وجود دارد، نیست.
نگارش اولیه؛آذرماه۹۵، بازنگری؛تیرماه 1400
تعریف معماری بومی چیست؟
معماری بومی (در زبان انگلیسی : Vernacular architecture) یا معماری سرزمینی، به هر نوع ساخت و سازی که به یک مکان خاص تعلق داشته باشد گفته می شود. این سبک شامل معماری همه ساختمان های ساده و بی آرایه روستایی تا بناهای شهری ساخته شده بدون تکلف و در نظر گرفتن تزیینات متداول است. (فراموش نکنید که معماری بومی به هیچ وجه معادل معماری سنتی ، معماری قدیمی ، معماری روستایی یا معماری کلاسیک و کهن نیست)
شاید برای تان جالب باشد که در طول بیش از پنجاه سال اخیر که مبحث معماری بومی به صورت رسمی مطرح شده و تحقیقات گسترده ای بر روی آن انجام می شود، اسامی مختلفی مانند؛ معماری ناشناخته، معماری مردمی ، معماری عامیانه و زیباتر از همه، معماری بدون معمار بر روی آن گذاشته اند و هر یک از این اسامی خودشان نشان دهنده هویت معماری بومی هستند.
۱۳ ایده برای لذت بردن از زندگی تو یه خونه ایرانی
نمایشگر هویت و فرهنگ انسان ها در طول زمان
معماری بومی در طول تاریخ و زمان نشان دهنده سنت ها و رسوم، فرهنگ و اعتقادات و اندیشه، مذهب و تفکرات دینی، روحیه و احساسات درونی انسان ها و همچنین هنرهای دستی و محلی هر سرزمین است.
با دقت بر روی این سبک معماری می توانیم روابط جاری میان افراد مختلف جامعه و نوع زندگی اجتماعی، امکانات و شرایط اقتصادی، ارتباط انسان و جوامع انسانی با طبیعت و ده ها نکته کوچک و بزرگ را مطالعه و درک کنیم که در نهایت سادگی و بی آلایشی در ساختمان ها و معماری بومی نمایش داده شده اند.
یک تعریف جامع از معماری بومی را می توانید در ویکی پدیا (اینجا) و آرک دیلی (اینجا) بخوانید و از ارتباطش با کاهش مصرف انرژی، کاهش آلودگی های محیطی و روش های پیاده سازی معماری سنتی و بومی در کشورهای دنیا بیشتر بدانید.
یک نمونه عالی که می تواند گویای همه ویژگی های معماری بومی باشد؛
مایکل مورفی (+ Michael Murphy) معمار جوان اهل بوستون، آمریکا در یک سخنرانی تامل برانگیز در همایش تد ۲۰۱۶ (لینک ویدئو از وب سایت رسمی تد حذف شده است و می توانید آن را در یوتیوب بیابید) داستانی را از معماری بومی و ورودش به عرصه این سبک دیزاین تعریف می کند که حتی اگر معمار هم نباشید، بی شک برایتان جذاب و شنیدنی ست. داستان او اینگونه آغاز می شود؛
از وقتی که یادم میآید آخر هر هفته، پدرم یک روز شنبه بیدار میشد، گرمکن مندرسی میپوشید و مشغول سابیدن دیوارهای خانه قدیمی میشد که در آن زندگی میکردیم. حتی نمیتوانم نام آن را تعمیر و مرمت بگذارم؛ یک جور مراسم بود، تطهیر و پاکسازی. همه طول سال، رنگ دیوارها را با یک گرماپخش کن کهنه و یک کاردک میسابید، و بعد جاهایی را که سابیده بود دوباره رنگ میزد، و این کار سال بعد تکرار میشد. سابیدن و باز هم سابیدن، رنگ زدن و باز هم رنگ زدن: کار یک خانه قدیمی هرگز قرار نیست تمام شود.
روزی که پدرم ۵۲ ساله شد، یک تماس تلفنی داشتم. مادرم روی خط بود تا بگوید دکترها توده ای در معده پدرم یافتهاند– گفت سرطان پیشرفته، و تنها سه هفته زنده است.
فوراً به طرف خانه به راه افتادم، در پوکیپسی، نیویورک، تا بر بالین مرگ پدر حاضر باشم، بیخبر از اتفاقاتی که قرار بود روزهای بعد روی بدهد. برای این که سرم گرم شود، آستینها را بالا زدم، و به کاری مشغول شدم که او دیگر نمیتوانست انجام دهد– تعمیر و بازسازی خانه قدیمیمان. (ادامه داستان در فیلم و پیاده سازی زیرنویس ها)
حرف هایی تامل برانگیز برای معماران جوان و جویای نام
“معماری چیزی بیش از چیدمان هوشمندانه آجرهاست.” مایکل مورفی در این سخنرانی فصیح نشان میدهد چگونه او و گروهش هنگام طراحی فراتر از نقشه را نگاه میکنند.
روش آنان با توجه به عوامل مختلف از جریان هوا تا روشنایی، روش جامعی است که ساختمانهای عمومی و همچنین (زیبا) ایجاد میکند. او پروژههای مختلف در کشورهایی مانند رواندا و هائیتی را به ما نشان میدهد و طرح احساسی و جاه طلبانه بنای یادبود صلح و عدالت را اعلام میکند، که امیدوار است قلبها را در جنوب آمریکا التیام بخشد.
بخش اول فیلم معماری شفابخش به همراه زیر نویس و متن فارسی
اگر تمایلی به تماشای فیلم ندارید می توانید زیرنویس های فیلم را مطالعه کنید و تصاویر را تماشا بفرمایید.
متن بخش نخست فیلم
وقتی آن ضرب الاجل سه هفتهای کم کم فرا رسید و گذشت، او هنوز زنده بود. و بعد از سه هفته، او به من ملحق شد. داخل خانه را حرارت دادیم و دوباره رنگ زدیم. در عرض شش ماه، پنجره های قدیمی نو نوا شد، و در ماه ۱۸، ایوان پوسیده بالاخره عوض شد.
و پدرم آن جا، با من در بیرون ایستاده بود، با احساس لذت از کار یک روز، موی سرش رشد کرده، سرطان در حال فروکش بود، که به سمت من برگشت و گفت، «میدونی مایکل، این خونه جون منو نجات داد.»
پس سال بعد تصمیم گرفتم به دانشکده معماری بروم، اما آن جا، چیز متفاوتی درباره ساختمان فهمیدم. به نظر میرسید توجهها به افرادی جلب شده که الگوهای جدید و مجسمهای را در اولویت قرار میدهند، مثل نوار روبان، یا … خیارشور؟
و فکر میکنم این قرار بوده یک حلزون باشد. چیزی در مورد آن مرا آزار میدهد. چرا بهترین معماران، بهترین سازهها– که همه زیبا و دیدنی و خلاقانه هستند– این قدر کم هستند، و به نظر میرسد در خدمت افراد معدودی هستند؟ و دقیقتر این که: با این همه استعداد خلاقانه، چه کار بیشتری میشد کرد؟
درست وقتی که امتحان نهایی من داشت شروع میشد، تصمیم گرفتم شب امتحان را استراحت کنم و به سخنرانی از دکتر پل فارمر بروم، فعال جهانی پیشرو در زمینه سلامت فقرا. شگفت زده شدم وقتی شنیدم یک دکتر درباره معماری حرف میزند. او میگفت ساختمانها آدمها را بیمارتر میکنند، و این قضیه برای فقیرترین افراد در جهان در حال ایجاد مشکلات در سطحی واگیردار است. در این بیمارستان در آفریقای جنوبی، بیماران مثلاً با شکستگی پا میآیند، تا در این راهرو بدون تهویه، منتظر بمانند، و آلوده به سل مقاوم به چند دارو بیرون بیایند. کسی به فکر طراحیهای ساده برای کنترل عفونت نبوده است، و آدمها به این دلیل مردهاند.
پل گفت، «معمارها کجا هستند؟»» اگر بیمارستانها آدمها را بیمارتر میکنند، معماران و طراحان کجا هستند تا کمک کنند بیمارستانهایی طراحی کنیم و بسازیم که بگذارند خوب شویم؟
تابستان همان سال، با چند همکلاسی پشت یک لندرور، در مناطق کوهستانی رواندا بالا و پایین میرفتیم. یک سال در این مهمانخانه قدیمی در بوتارو زندگی کردم، که بعد از نسل کشی تبدیل به زندان شده بود. برای طراحی و ساخت نوع جدیدی از بیمارستان با دکتر فارمر و گروهش آنجا بودم. اگر راهروها آدمها را بیمارتر می کنند، چرا بیمارستانی طراحی نکنیم که راهروهایش در فضای باز باشد، و مردم بیرون قدم بزنند؟ اگر سیستم تهویه به ندرت کار میکند، چرا بیمارستانی طراحی نکنیم که بتواند نفس بکشد با تهویه طبیعی، و در عین حال آثار زیست محیطی آن را کاهش دهیم؟
و تجربه بیماران چه میشود؟ شواهد نشان میدهد که نمونهای از نمای طبیعت به شدت میتواند نتایج درمان را بهبود ببخشد. پس چرا نمیتوانیم بیمارستانی طراحی کنیم که هر بیمار پنجرهای داشته باشد با منظرهای از طبیعت؟ طراحی ساده و متناسب با مکان میتواند بیمارستانی بسازد که شفا دهد.
طراحی آن یک چیز است؛ بر اساس تجربه، ساختن آن چیز مهمتری است.
ما با بروس نیزیه کار میکردیم، مهندس برجستهای که درباره ساخت و ساز طرز فکر متفاوتی نسبت به آموختههای من در دانشگاه داشت. وقتی مجبور شدیم در این تپه عظیم کنده کاری کنیم، و بولدوزر گران و آوردن آن به محل مشکل بود، بروس پیشنهاد کرد این کار با دست انجام شود، به روشی که در رواندا «عبوده» نام دارد، که معنی آن این است که «همه برای همه کار میکنند.» صدها نفر با بیل و بیلچه آمدند، و آن تپه طی نیمی از زمان و با نصف هزینه بولدوزر کنده شد. به جای وارد کردن اثاثیه، بروس اتحادیه ای تشکیل داد، و نجاران ماهری آورد تا بقیه را آموزش دهند تا خودشان با دست اثاثیه بسازند. و در این کارگاه، ۱۵ سال پس از نسل کشی در رواندا، بروس اصرار میکرد نیروی کار را از همه گروهها بیاوریم، و این که نیمی از آنان باید زن باشند.
بروس با این کار میخواست با ساختن بیمارستان نه تنها آنهایی که بیمار بودند بلکه تمام جامعه را به طور کلی درمان کند. ما به این می گوییم ساخت و ساز به روش بومی شده، یا “بومی سازی،” و این چهار رکن دارد: نیروی کار محلی، منابع منطقه ای، آموزش تا حد امکان و مهمتر از همه، این که هر تصمیمی برای طراحی را فرصتی تلقی کنیم برای سرمایه گذاری در جهت تکریم جاهایی که در آنها خدمت میکنیم. آن را مانند بومی سازی غذا تصور کنید اما برای معماری. و ما مطمئن هستیم این نوع ساخت و ساز را میتوان به همه جهان گسترش داد، و نحوه ارزیابی و گفتمان درباره معماری را تغییر داد.
با روش بومی سازی، حتی تصمیمات ظریف را میتوان در جهات اثرگذاری بر زندگی مردم طراحی کرد. ما در بوتارو، از نوعی سنگ آتشفشانی محلی استفاده کردیم که در منطقه فراوان بود، اما کشاورزان آن را مایه آزار میدانستند، و کنار جاده تلنبار میکردند. به کمک این سنگ تراشها این سنگها را برش میدادیم و در دیوار بیمارستان استفاده میکردیم. و وقتی از این گوشه شروع کردند و اطراف بیمارستان را در بر گرفتند در چیدن سنگها چنان ماهر بودند، که از ما میخواستند دیوارهای قبلی را خراب کنند و دوباره بسازند. و میبینید که این امکان پذیر است. زیباست. و زیبایی، برای من، از این نشأت میگیرد که میدانم این سنگها با دست برش خورده است، و آنها این دیوارها را با سنگی ساختهاند، که همین جا ساخته شده از همین صخرهها و همین خاک.
وقتی امروز بیرون میروید و به ساختمانی نگاه میکنید، فقط نپرسید که: «اثرات زیست محیطی آن چیست؟»– البته این هم پرسش مهمی است– بلکه سؤالی را بپرسید که ما هم پرسیدیم، «اثرات انسانی کسانی که آن را ساختهاند چیست؟»
بخش دوم فیلم معماری شفابخش بومی،مایکل مورفی تد ۲۰۱۶
متن بخش دوم فیلم معماری التیام بخش
وقتی امروز بیرون میروید و به ساختمانی نگاه میکنید، فقط نپرسید که: «اثرات زیست محیطی آن چیست؟»– البته این هم پرسش مهمی است– بلکه سؤالی را بپرسید که ما هم پرسیدیم، «اثرات انسانی کسانی که آن را ساختهاند چیست؟»
ما بر اساس این پرسشها روش جدیدی آغاز کردیم، و آن را در مناطق مختلف جهان آزمودیم. مثلاً در هائیتی، پرسیدیم آیا یک بیمارستان جدید میتواند به ریشه کنی همه گیری وبا کمک کند. در این بیمارستان یکصد تختخوابی، راهبرد سادهای طراحی کردیم برای ضدعفونی کردن پسماند آلوده پزشکی پیش از ورود به آبهای سطحی، و همکاران ما در بنیاد خیریه Les Centres GHESKIO قبلاً با همین روش جان افراد را نجات دادهاند.
یا در مالاوی: پرسیدیم آیا یک زایشگاه میتواند باعث کاهش چشمگیر مرگ و میر مادر و نوزاد شود. مالاوی یکی از بیشترین مقادیر مرگ و میر مادر و نوزاد را در جهان دارد. با راهبرد سادهای که قرار بود در سطح ملی گسترش یابد، یک زایشگاه طراحی کردیم که میتوانست زنان و همراهان را تشویق کند تا زودتر به بیمارستان بیایند و بنابراین ایمنتر زایمان کنند.
یا در کنگو، که پرسیدیم آیا میتوان از یک مرکز آموزشی برای حفاظت از حیات وحش نیز استفاده کرد. شکار غیرقانونی برای عاج و گوشت در رأس همهگیری، سرایت بیماری و جنگ. در یکی از صعب الوصول ترین مناطق جهان، با استفاده از گل و خاک و چوب اطراف مرکزی ساختیم که میتوانست راههای حفاظت از محیط زیست متنوع و غنی خود را به ما نشان دهد.
حتی اینجا در آمریکا، از ما خواسته شد دوباره در مورد ساخت بزرگترین دانشگاه ناشنوایان و کم شنوایان جهان فکر کنیم. جامعه ناشنوایان، با زبان اشاره، قدرت ارتباط بصری را به ما نشان میدهد. ما دانشگاهی طراحی کردیم که میتوانست نحوه برقراری ارتباط ما انسانها را به هر دو روش کلامی و غیر کلامی احیا کند.
و حتی در زادگاهم، پوکیپسی، به زیرساختهای قدیمی صنعتی فکر کردیم. تعجب آور بود: آیا می توانیم با استفاده از هنر و فرهنگ و طراحی، این شهر و سایر شهرهای مشابه رو به افول در سراسر کشور را دوباره زنده کنیم، و آنها را به مراکز نوآوری و رشد تبدیل کنیم؟ در هر یک از این پروژهها، یک پرسش ساده پرسیدیم: معماری چه کار بیشتری میتواند انجام دهد؟ و با این پرسش، مجبور شدیم فکر کنیم چگونه می توانیم شغل ایجاد کنیم، چگونه میتوانیم از منابع محلی استفاده کنیم و چگونه میتوانیم کرامت جوامعی را ارتقا بدهیم که به آنها خدمت میکنیم.
آموختهام که معماری میتواند موتور محرکه تغییر باشد.
حدود یک سال پیش، مقالهای خواندم درباره یک رهبر خستگی ناپذیر و جسور حقوق مدنی به نام برایان استیونسون.
و برایان دید معماری وسیعی داشت. او و گروهاش اسناد زجرکش شدن بیش از چهار هزار سیاهپوست آفریقایی-آمریکایی را در جنوب آمریکا جمع آوری کردند. و آنان طرحی برای علامت گذاری همه شهرهای مجل وقوع این زجرکشی ها داشتند، و یک بنای یادبود ملی برای قربانیان زجرکشی در مونت گومری، آلاباما ساختند.
کشورهایی مثل آلمان و آفریقای جنوبی و البته، رواندا، دریافته اند که بنای یادبود برای نشان دادن جنایات اجدادشان لازم است، تا روح ملی این کشورها التیام یابد. این کار تاکنون در آمریکا انجام نشده است.
بنابراین نامهای سرد (ناخواسته) به سازمان پیشگام عدالت برابر نوشتم: که میگفت، «برایان عزیز، به نظر من پروژه ساختمانی شما شاید مهمترین پروژه ای است که ما میتوانیم در آمریکا اجرا کنیم و میتواند نحوه تفکر ما درباره بیعدالتی نژادی را تغییر دهد. اتفاقاً، میدانید طراح آن کیست؟»
جالب و تعجب آور این که، برایان بلافاصله جواب داد، و از من دعوت کرد با او و گروهاش دیدار و گفتگو کنم. لازم به اشاره نیست که همه ملاقاتهایم را لغو کردم و با هواپیما خود را به مونتگومری، آلاباما رساندم. وقتی رسیدم، برایان و گروهش مرا برداشتند و در شهر دور زدیم. و آنها سعی کردند نشانههای متعددی را در سراسر شهر نشان دهند از تاریخ ائتلاف جنوب آمریکا، و یکی دو نشانه از تاریخ برده داری.
و بعد با هم به یک تپه رفتیم. به تمام شهر مشرف بود. به رودخانه و خطوط راه آهن اشاره کرد جایی که بزرگترین مسیر تجارت برده در آمریکا در گذشته بود. و بعد کاپیتول دایرهای شکل، جایی که جرج والاس روی پلههایش ایستاد و گفت، «تبعیض تا ابد.» و سپس به تپهای در نزدیکی ما اشاره کرد. او گفت، «این جا بنای جدیدی خواهیم ساخت که هویت این شهر و این ملت را تغییر خواهد داد.»
هر دو گروه طی سال گذشته با هم کار کردهایم تا این بنای یادبود را طراحی کنیم. بنا ما را به سفری خواهد برد که از بناهای کلاسیک و آشنا، مانند پارتنون یا ستونهای واتیکان شروع میشود. اما وقتی داخل میشویم، زمین پایین میرود و حس ما عوض میشود، گویا این ستونها عامل زجرکشیهایی هستند، که در ملاء عام روی داده است. و در ادامه، کم کم متوجه تعداد وسیع آنهایی میشویم که قرار است بمیرند. نام آنان روی پلاکهایی که از بالا آویزان است کندهکاری شده. و درست بیرون از آن جا محوطهای با ستونهای مشابه قرار دارد. اما این ستونها موقتی هستند، و در برزخ انتظار میکشند، تا در همان شهرهایی که این زجرکشیها اتفاق افتاده قرار گیرند. در عرض چند سال آینده، از این مکان بازدید خواهد شد، پلاکهایی که هر یک به نام یک نفر است و در معرض دید در آن شهرها نصب خواهند شد. ملت ما به دنبال بیش از یک قرن سکوت التیام مییابد.
وقتی فکر میکردیم که چگونه باید ساخته شود، به یاد عبوده افتادیم، فرآیند ساخت و سازی که در رواندا آموختیم. جالب بود اگر میتوانستیم آن ستونها را با خاک مناطقی که آن کشتارها اتفاق افتاد پر کنیم. برایان و گروهش جمع آوری آن خاکها را شروع کرده اند و آنها را در ظرفهای جداگانه قرار میدهند همراه یا اعضای خانواده، رهبران محلی و نوادگان. کار جمع آوری خاک، خود منجر به نوعی التیام روحی شده است. این نوعی اقدام برای برقراری عدالت است.
همان طور که یکی از اعضای گروه پیشگام عدالت هنگام جمعآوری خاک از محل زجرکشی ویل مک برایان گفت، «اگر قطرهای از عرق، قطره ای از خون، ریشهای از موی ویل مک برایان به جا مانده باشد– امیدوارم آن را برداشته باشم، و تمام پیکر او آرام بگیرد.»
قرار است اواخر امسال این بنای یادبود را کلنگ بزنیم، و بالاخره جایی خواهد بود برای حرف زدن درباره کارهایی که قابل گفتن نیست کارهایی که این ملت را ترسانده است.
وقتی پدرم آن روز به من گفت این خانه– خانه ما– جانش را نجات داده است، چیزی که نمیدانستم این بود که منظور او ارتباط بسیار عمیقتری بود بین معماری و خود ما. ساختمانها مجسمههایی نیستند که مفهوم آنها به سادگی مشخص باشد. آنها آرمانهای فردی و جمعی ما را به عنوان یک جامعه نشان میدهند. معمار عالی میتواند به ما امید بدهد. معمار عالی میتواند التیام بدهد. بسیار متشکرم.
بیمارستان منطقه بوتارو (The Butaro District Hospital) ، نمونه موفق معماری بومی
پس از نسل کشی سال ۱۹۹۴ در رواندا (+) ، دولت متعهد شد که یک سری خدمات درمانی را به مردم بخش های محروم و فقیر ارائه دهد که ساخت یک بیمارستان در منطقه محروم بوره (Burera) یکی از این تعهدات بود. این بیمارستان ۱۵۰ تخت خوابی برای خدمات بستری، سرپایی ، آزمایشگاهی و با تاکید بر خدمات به مادر و نوزاد احداث شده است و محوریت طراحی آن یک درخت فیکوس محلی ( + Umuvumu) است.
ایده های خاص سبک معماری بومی و معماری پایدار در ساخت این بنا به کار گرفته شده است، از بکارگرفتن سنگ های آتشفشانی که در این محل به میزان زیاد یافته می شود تا استفاده از نیروی کار بومی تا تهویه هوا و تخلیه آب باران به شیوه ساخت و سازهای محلی و همچنین فراهم کردن امکان تماشای فضای سبز باغ ها و منظره اطراف برای اتاق های بیماران در راستای کاهش درد و استرس.
دانلود فایل و مقالات معماری بومی pdf
چهار مقاله pdf در خصوص معماری بومی را می توانید از طریق لینک زیر دانلود بفرمایید، متن کامل مقالات در فایل های پی دی اف وجود دارد. سایر دانلودهای مفید معماری و دکوراسیون را از طریق صفحه دانلودهای دکوراسیون و معماری می توانید مشاهده نمایید.
- دانلود مقاله معماری بومی و مفاهیم و ویژگی های آن
- دانلود مقاله رویکردی نو به معماری بومی در رابطه ی ساختاری آن
- دانلود مقاله معماری بومی ، ارزش ها وکاربردهای آن
- دانلود مقاله Investigating climate responsive solutions in vernacular architecture of Bushehr city
امیرحسام صرامی
ممنون خیلی عالی بود لطف کردین