برتولت برشت، آنگاه که قلم به دست گرفته است…
برتولت برشت
آهای آیندگان، شما که از دل توفانی بیرون می جهید
که ما را بلعیده است.
وقتی از ضعف های ما حرف می زنید
یادتان باشد
که از زمانه سخت ما هم چیزی بگویید.
به یاد آورید که ما بیش از کفشهامان کشور عوض کردیم
و میدانهای جنگ طبقاتی را با یأس پشت سر گذاشتیم،
آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود.
این را خوب می دانیم:
حتی نفرت از حقارت نیز
آدم را سنگدل می کند.
حتی خشم بر نابرابری هم
صدا را خشن می کند.
آخ، ما که خواستیم زمین را برای مهربانی مهیا کنیم
خود نتوانستیم مهربان باشیم.
اما شما وقتی به روزی رسیدید
که انسان یاور انسان بود
درباره ما
با رأفت داوری کنید!
برتولت برشت (+)
دخترک خانم میهماندار کافه از آقای ک. پرسید: «اگر کوسه ها آدم بودند، آنوقت با ماهی های کوچک مهربانتر می شدند؟»
آقای ک. پاسخ داد: «معلوم است که مهربانتر می شدند»،
اگر کوسه ها آدم بودند،
برای ماهی های کوچک جعبه هایی بزرگ در دریا می ساختند و در آن ها تمامی غذاها از گیاهان گرفته تا غذای مخصوص حیوانات را برای ماهی های کوچک مهیا می کردند؛
دائم نگران و مراقب بودند که آب داخل جعبه ها تازه باشد و به تمامی مسائل بهداشتی مربوط به جعبه نیز رسیدگی می کردند.
مثلاً اگر ماهی کوچکی باله اش زخمی می شد، فوراً زخمش را نوار می بستند تا مبادا مرگ اش پیش از زمانی باشد که کوسه ها می خواستند.
برای آنکه ماهی های کوچک افسرده و ناراحت نباشند، گاه و بی گاه جشن های دریایی برپا می کردند؛
چون ماهیهای کوچک شاداب از ماهی های افسرده خوشمزه تر هستند.
البته در این جعبه های بزرگ مدرسه هایی هم می ساختند.
در این مدرسه ها به ماهی های کوچک آموزش داده می شد که چگونه در دهان کوسه ها شنا کنند.
ماهی های کوچک به جغرافیا نیز نیاز داشتند، تا بتوانند کوسه های بزرگ و تنبل را در هر جا که لمیده اند، پیدا کنند.
البته از هر چیز مهمتر مسئله آموزش اخلاقی ماهی های کوچک بود.
آنها باید می آموختند که زیباترین و بزرگترین لحظه برای یک ماهی کوچک زمانیست که با شادمانی خود را قربانی می کند؛
همه ی آنها باید به کوسه ها ایمان داشته باشند به خصوص به این وعده کوسه ها که آیندهای زیبا در انتظار ماهی های کوچک است.
به ماهی های کوچک یاد می دادند این آینده ی روشن و زیبا تنها وقتی محقق می شود که آنها اطاعت و فرمانبرداری را یاد بگیرند.
شاعر خاموش
لذت بردم
هم از نوشته ها و هم از ویدئو ها