اعتماد به راهنمایی های فروشنده ها کار بسیار اشتباهی برای ما بود.
سلام شب شما به نیکی. تجربه من به شخصه این هست که نباید موقع خرید به حرف افرادی که تخصص کافی ندارن و یا یک سری منفعت شخصی دارند توجه کرد وگرنه بعید هست که بشه یک مبلمان خوب خرید.
ما سال 96 لوازم منزل رو گرفتیم، من و همسرم با هم و با پولی که پس انداز هردوی ما بود مبلمان و به عبارتی جهیزیه رو خریدیم. متاسفانه چون تجربه کافی در خرید نداشتیم و کسی هم نبود ما رو راهنمایی کنه، وقتی برای خرید می رفتیم به بعضی از اطلاعات و پیشنهاد هایی که فروشنده ها میدادن اعتماد میکردیم و خیلی هم پیش میومد که فروشنده اصرار میکرد فلان برند عالی هست و این رنگ و طرحش رو ببرید. واقعیتش به نظرم زودباور بودیم و یک سری لوازمی خریدیم که خیلی زود متوجه شدیم بی کیفیت یا به درد نخور هستند.
مثلا اینقدر به ما گفتند که فرش پذیرایی باید جفت خریداری بشه و تقریبا همه فروشنده ها اصرار داشتند که باید جفت خریده بشه و اصلا فرش تک پذیرایی نداریم. ما هم بی اطلاع و تجربه، هزینه کردیم و دو تا فرش دوازده متری خریدیم و بابت همین پول اضافه نتونستیم بعدا یک سری از لوازم برقی رو تهیه کنیم و بعدا قیمت شون ده برابر شد و الان دیگه نمیشه خرید. در حالی که تا همین الان که سه تا منزل تغییر دادیم فرش دوم اصلا به کار نیامده. پذیرایی فقط یک فرش خورده و فرش دوم در انبار منزل آشناها خاک میخوره. حتی به نظر خانومم فرش دوازده متری هم برای پذیرایی منزل کوچکی که در توان مون هست اجاره کنیم زیاد بوده و یک فرش نه متری کفایت میکرد.
یا اینکه اصرار می کردند که رنگ سفید وسایل برقی خوب نیست و بهتر هست سیلور یا مشکی بگیرید و نمی دونستیم که گاهی ترفند برای فروش رنگ های دیگه غیر از سفید هست که مشتری زیاد داره. ولی رنگ غیر سفید برای منزل کوچک خیلی نمای تیره میده به پذیرایی مخصوصا که آشپزخانه کوچک باشه و یخچال یا فریزر بیاد تو راهرو یا نشیمن جا بگیره.
غرض از این همه صحبت، هم به لحاظ کیفیت و جنس و هم برای انتخاب رنگ و طرح اشتباه کردیم و به نظر فروشنده ها اعتماد کردیم، حالا شاید بودند کسانی که با دلسوزی راهنمایی کردند ولی شرایط زندگی ما رو که نمی دونستند و در کل خریدهای بدی کردیم که با این تورم و اوضاع اقتصادی بعید میدونم تا آخر عمر هم بتونیم یک سری از لوازم منزل رو تغییر بدیم دیگه.
م هوشمندی تهران شهرک اندیشه
مطهره سادات کسرایی
یعنی فقط اینا رو خوندم دااااااااغ دلم تازه شد
اینقدر من ساده بودم و عجله هم داشتیم و تنهایی هم رفتم خرید جهیزیه ام
فقط فکر کردم چون خودم ارشد دارم و مثلا سنم سی ساله یه چیزایی بلدم اینقدرررر سرم کلا رفت الانم که ده سال گذشته هنوز دلم میسوزه که الکی پول به چه چیزایی دادم
هرچی بنجل تو انبار مونده بود بهم انداختن به اسم عالی و آنتیک و هرچی که خودشون بلدن منم خوشحال که دارم قیمت مناسب برمیدارم
اصلا دیگه به رنگ و مدل و اینام خیلی فکر نمی کردم که فقط میخریدم
بعد هم خونه ام تهران بود از شهرستان جنس خریدم همه رو میدادم بارنامه دیگه نمیدیدم که چی هست چی نیست که بدتریناشو سوا کردم قشنگ
کاش در مورد این خیلی بنویسین یا بذارین جایی تو سایتتون همه ببینندش